غازی که خود را شبیه سه حیوان کرده بود/ فرار «شتر رقاص» از خر و خروس

پنج قصه‌گو از یزد، کردستان، تهران و استان مرکزی در بخش دوم چهارمین روز جشنواره بین‌المللی قصه‌گویی با یکدیگر رقابت کردند و یک قصه نیز در بخش خارج از مسابقه نقل شد.

به گزارش اداره کل روابط عمومی و امور بین‌الملل کانون، در دومین بخش از چهارمین روز بیست‌وسومین جشنواره بین‌المللی قصه‌گویی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان که در مرکز آفرینش‌های فرهنگی‌هنری کانون پرورش فکری برگزار می‌شود، ۵ قصه از استان‌های یزد، کردستان، تهران و مرکزی در بخش «ملی» با یکدیگر به رقابت پرداختند و یک قصه‌گو از یزد هم در بخش خارج از مسابقه اجرا کرد.
ضحی مختارپور از استان یزد با داستان «گم‌شده گم‌نشده» اولین قصه‌گویی بود که به نقل قصه خود پرداخت.
داستان «گم‌شده گم‌نشده» درباره دختری بود که تصور می‌کرد دختر خانواده‌ای نیست که در آن بزرگ شده است، چراکه عکسی از دو سالگی‌اش در آلبوم ندارد. او این قضیه را با مادرش در میان می‌گذارد و عکس‌هایی را که خودش پاره کرده به او نشان می‌دهد.


قصه «خفاش دیوانه» دومین اثر بود که مینا عسگری از استان کردستان آن را نقل کرد.
داستان «خفاش دیوانه» از جنگل بزرگی شروع شد که همه حیوانات در آن زندگی می‌کردند تا زمانی که یک حیوان تازه‌وارد به جنگل آمد، همه خوشحال شدند و تصمیم گرفتند برای خوشامدگویی به او هدیه بدهند. خفاش این حیوان تازه‌وارد از حیوانات خواست یک چتر به او بدهند  اما خواسته‌های دیگری هم داشت که با بیان آن باعث شد دعوایی بین حیوانات شکل بگیرد. هیچ کس از نگاه خفاش به چیزهایی که خواسته بود، نگاه نمی‌کرد و حیوانات پس از اینکه متوجه شدند منظور خفاش از خواسته‌هایش چیست، معذرت‌خواهی کردند.


نقل «این چه پرنده‌ای هست؟» با زبان اشاره
پس از آن الهه تاجیک از استان تهران قصه «این چه پرنده‌ای هست؟» را با زبان اشاره نقل کرد.
غاز تنها، حسود و خودخواهی که با همه دعوا می‌کرد و در جنگل هم هیچ کس او را دوست نداشت سوژه این داستان بود.
این قصه‌گو ادامه داد: غاز یک روز که کنار رودخانه رفت، قوی گردن دراز را دید و به او گفت گردنت بلند و قشنگ است، باید برای من باشد. قو فکر کرد و گفت گردنم را به تو می‌دهم سپس به پلیکان رسید و گفت که غبغب تو باید برای من باشد و نوکش را با غبغب پلیکان عوض کرد.
تاجیک ادامه داد: غاز به طاووس که رسید به او گفت دمت بزرگ و قشنگ است، باید برای من باشد. طاووس تعجب کرد اما قبول کرد. غاز که حالا شکل و شمایل متفاوتی داشت، نمی‌توانست خوب راه برود، غذا بخورد، شنا و پرواز کند. روزی گرگی او را دید و تصمیم گرفت او را بخورد اما همه پرنده‌ها با هم موفق شدند گرگ را فراری دهند. غاز خوشحال شد و ‌گفت که من پلیکان، قو و طاووس نیستم.


محبوبه بنازاده از استان یزد که در بخش خارج از مسابقه حضور داشت، قصه «شتر رقاص» را تعریف کرد.
وی گفت: در زمان‌های دور خر، خروس و شتر برای آدم‌های یزد کار می‌کردند، اما به قدری از آن‌ها کار کشیده بودند که این سه حیوان به تنگ آمده بودند. آنها با یکدیگر مشورت کردند و تصمیم گرفتند صبح خروس‌خوان از طویله خارج شوند. این سه حیوان آنقدر رفتند تا به دشتی سبز رسیدند، اما قرار بود کسی سروصدا نکند تا دست انسان‌ها به آنها نرسد. در همین حال خروس و خر با سروصدا کردن باعث شدند انسانها آن‌ها را پیدا کنند. این سه حیوان تلاش کردند از دست انسان‌ها خلاص شوند اما خروس و خر موفق نشدند و به کارهای قبلی خود بازگشتند ولی شتر نجات یافت و به راه خود رفت.
در ادامه برنامه سعید مجیدی مشاور علمی جشنواره و منتقد بخش بین‌الملل ابیاتی را از شعری خواند.


علیرضا یادگاری از استان مرکزی قصه «راز چشمه‌ها» را تعریف کرد.
پس از آن شیما صمدی از استان کردستان آخرین فردی بود که در این بخش به اجرای قصه «خوشحال باش مرغک من» پرداخت.
وی گفت: روزی روزگاری پیرمردی خردمند و دانا بالای کوه تک و تنها در جنگی زندگی می‌کرد و مردم پیش او می‌رفتند تا سوال‌هایی از او بپرسند. روزی فردی مرغی را به پیرمرد داد اما پیرمرد یاد دوست قدیمی خود افتاد که تعمیرکاری مریض و دوره‌گرد بود. تعمیرکار مرغ را به دختر کوچک و دختر کوچک به پیرزن فقیر و پیرزن دوباره آن را به پیرمرد که زمانی به او کمک کرده بود، داد و در نهایت مرغ از اینکه کشته نشد خوشحال شد.
بیست‌وسومین جشنواره بین‌المللی قصه‌گویی صبح روز ۲۵ آذر ۱۴۰۰ در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آغاز به کار کرد و تا روز ۳۰ آذر ادامه دارد.
این رویداد از صفحه رسمی کانون در اینستاگرام به نشانی www.instagram.com/kanoonparvaresh و آپارات کانون به نشانی www.aparat.com/Kanoonparvaresh/live، پرتال کانون به نشانی kpf.ir و سایت خبری کانون به نشانی www.kanoonnews.ir نمایش داده می‌شود.

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 4 =