امروزه می‌توان با کمک رسانه‌ها، فناوری و کتاب یا اینترنت و تلفن همراه، کار قصه‌گویی را دنبال کرد

رئیس بنیاد ایرانشناسی چهارمحال و بختیاری گفت: امروزه می‌توان با کمک رسانه‌ها، فناوری و کتاب یا اینترنت و تلفن همراه، کار قصه‌گویی را دنبال کرد، محتوای خوب از فرهنگ و ادبیات غنی کشورمان داریم.

به گزارش روابط عمومی اداره‌کل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان چهارمحال و بختیاری، عباس قنبری‌عدیوی در خصوص قصه‌گویی در ادبیات ایرانی، اظهار داشت: ایرانیان به سبب تاریخ، فرهنگ و ادبیات غنی خود، از دیرباز در حوزه فرهنگ و هنر پیشگام و پیش‌رو بوده‌اند. قصه‌گویی و یا داستان‌پردازی، افسانه‌سرایی و ... را در ادبیات ایرانی از گذشته‌های دور می‌توان دید.  

وی افزود: علاوه بر قصه‌های عامه و فرهنگ مردم، پیش از اسلام نیز متن‌های نظم و نثر در باره قصه و داستان هم داریم، علاقه‌مندی ایرانیان به آموزه‌های اخلاقی، تربیتی و سرگرمی‌های ادبی سبب بروز و تالیف، تدوین و ترجمه کتاب‌های مشهوری چون هزار و یک شب، کلیله و دمنه و داستان‌های بیدبای و ده‌ها اثر دیگر شد. حتی در دوران پس از اسلام نیز وجود راویان قصه‌های ایرانی و یا سرگذشت‌های تاریخی سبب آفرینش منظومه‌های بزرگی چون شاهنامه، بوستان، پنج گنج نظامی، مثنوی معنوی و ... شد.

استاد دانشگاه بیان داشت: در اغلب روستاها و مناطق عشایری و شهرهای ایران افرادی بودند که کار قصه‌گویی را انجام می‌دادند، مادران برای کودکان خود قصه و داستان‌های نظم و نثر روایت می‌کردند. سنت‌هایی چون نقالی، پرده‌خوانی، تعزیه‌خوانی و شبیه‌سازی‌ها، معرکه‌گیری و خیمه‌شب‌بازی و دیگر هنرهای گفتاری و نمایشی هم با قصه‌گویی پیوند دارد.  

قنبری‌عدیوی عنوان داشت: در حوزه دینی هم در تفسیر قرآن و روایت قصص انبیا و یا سرگذشت اقوام پیشین، همین مسأله وجود دارد. در مکتب‌خانه‌ها برای بچه‌ها کتاب‌هایی چون عاق والدین، حمله حیدری، حمزه‌نامه و دیگر کتاب‌های مذهبی را می‌خواندند و یا قصه‌هایی چون حیدر بک و سمنبر یا امیر ارسلان نامدار و طوطی‌نامه و داراب‌نامه می‌خواندند.

وی با بیان اینکه حتی در بازی‌ها هم رگه‌هایی از قصه‌گویی وجود دارد تشریح کرد: لی لی لی لی حوضک و سنگ و گردو نوعی قصه‌گویی نونهالانه است و یا گنجشکک اشی مشی و بسیاری از قصه‌های مشهور مانند بزک زنگوله پا، خاله سوسکه و هفت دخترون را از کودکی شنیده‌ایم. مادربزرگ‌ها و مادرها یا دیگر افراد خانواده، در کنار همه کارهای خرد و کلان خود به سنت قصه‌گویی هم توجه داشتند و برای سرگرمی، تربیت و آموزش فرزندان خود از این هنر و مهارت بسیار بالا استفاده کرده‌اند.  

این پژوهشگر ادامه داد: بعدها با راه‌اندازی رادیو در ۴ اردیبهشت ۱۳۱۹ خورشیدی، دو روز بعد، اولین برنامه‌های رادیویی را آقای فضل‌الله مهتدی یا صبحی مهتدی برای فرزندان این آب و خاک روایت کرد. یا مرحوم سید ابوالقاسم انجوی شیرازی، در طرح بزرگ گردآوری فولکلور ایران، قصه‌های بسیاری را از سراسر کشور فراهم آورد که ده‌ها کتاب از آن مجموعه منتشر شده است.  

قنبری‌عدیوی توضیح داد: ریشه همه این قصه‌ها، روایت‌های شفاهی بزرگترها بود که پای گهواره، کنار کُرسی، در سفر، مهمانی‌ها و دورهمی‌های خانوادگی یا مکتب‌خانه‌ها، سینه به سینه نقل می‌کردند تا به دست ما رسید. یک نکته مهم است و آن، تفاوت در روایت هاست؛ طبیعی است قصه‌ها از نظر نام، لحن راوی، سبک روایت، تنوع روایت‌ها، محتوا، شخصیّت‌ها و مسایل دیگر با هم فرق دارند.  

وی ادامه داد: قصه‌های مردم روستا و عشایر از همان زندگی، برخاسته است و یا قصه‌های رایج در هر منطقه با اقلیم، فرهنگ و خُرده فرهنگ، واژگان، گویش و زبان محلی، خلق و خوی مردم همان منطقه پیوند بیشتری دارد. عناصِر و درون‌مایه‌های قصه‌های شرق و غرب یا ساحل و کویر فرق دارد. زیست کوهستانی و فرهنگ مردم بختیاری قصه‌های متناسب با این فرهنگ را می‌پذیرد. البته قصه‌ها نیز مانند دیگر گونه‌های فرهنگ مردم در سفر و گردشند، مثل ضرب‌المثل‌ها و چیستان‌ها یا ترانه‌ها و لالایی‌ها که با تغییرات تغییر می‌کنند.  

این مؤلف گفت: نخست این که انسان همیشه خود را با تغییرهای اقلیمی، رفتاری و زیست فرهنگی-اقتصادی و غیره هماهنگ می‌کند، اگر روزی همه ما در حیاط خانه و یا کوچه و محله بازی می‌کردیم، امروز به سبب زندگی شهری و کاشانه‌های چند طبقه، باید بازی‌ها را مُرده و تمام شده قلمداد کرد؟ خیر. بازی‌ها زیرساخت خود را حفظ کردند ولی شیوه اجرا و حتی ابزار را هم تغییر داده‌اند.

وی ادامه داد: امروز هم می‌توان با کمک رسانه‌ها، فناوری و کتاب یا اینترنت و تلفن همراه، کار قصه‌گویی را دنبال کرد، محتوای خوب داریم؛ از فرهنگ و ادبیات غنی کشورمان و حتی کشورهای دیگر، باید مادران و پدران با شکیبایی و هوشمندی با کودکان خود بنشینند و قصه تعریف کنند. قصه ابعاد عاطفی، تربیتی، آموزشی و اخلاقی بسیار بالایی دارد. ما هم خودمان باید قصه بخوانیم و هم با کمک ابزار نوین و امروزی، به فرزندانمان، قصه و افسانه و سرگذشت‌های آموزنده و خوب را انتقال دهیم. چون آن‌ها نیز در آینده همین ادبیات را فرزندانشان هدیه می‌دهند. قصه یکی از بهترین سرمایه‌های معنوی ملت ماست. این گنجینه با ارزش، میراث معنوی و ناملموس ماست که از نیاکان خردمند ما سینه به سینه و زبان به زبان به دست ما رسیده است.

قنبری‌عدیوی اضافه کرد: آنچه که در متن‌های بزرگ و ماندگار ما مانند شاهنامه وجود دارد، تاریخ، فرهنگ، هنر، ادبیات و تمدن دیرینه ماست، بی‌سبب نیست که این روایت‌های کهن پس از چند هزار سال، به دست توانای حکیم ابوالقاسم فردوسی به نظمی فاخر و استوار برگردان شده و خلاقیت باشکوه این مرد بزرگ را در این اثر سترگ می‌بینیم. از طرفی به همین سبب است که هزار سال از سرایش این کتاب عظیم می‌گذرد ولی هیچ اثری نتوانسته شانه به شانه آن حرکت کند؛ چه رسد که از آن، بگذرد. مردم شاهنامه را در شادی و سرور یا اندوه و غم می‌خوانند، در مدرسه و دانشگاه یا شب چله و تیرگان می‌خوانند. این اندازه محبوبیت و دلبستگی را در کدام پدیده ادبی می توانید ببینید؟ بی گمان، زبان، فرهنگ و تاریخ ملی ما در این اثر شایسته وجود دارد.

وی ادامه داد: اگر شاهنامه‌خوانی و نقالی و نمایش‌های عمومی یا قصه‌گویی از این کتاب بزرگ نبود؛ در هویت و زبان یا آداب و سنت‌های ملی و میهنی خود هم نقص داشتیم، شاهنامه تنها یک کتاب نیست؛ شناسنامه ملی و بودگی فرهنگی-تاریخی ماست. بی شک، خوانش و گسترش آن، سبب پیوند بین‌ نسلی می‌شود و ما می‌توانیم نسل‌های آینده را نیز با این فرهنگ غنی و قوی پیوند دهیم.

این نویسنده خاطرنشان کرد: بزرگ، ترین چالش قصه، گویی گریز خانواده و به ویژه مادر از هنر قصه‌گویی است، البته رها کردن کودک و نوجوان در امواج رسانه‌ای و اینترنتی یا نداشتن هدف در دیدن و شنیدن برنامه‌های فرهنگی، فیلم‌ها و دیگر سرگرمی‌ها است. چالش آینده قصه‌گویی شاید فراموش کردن کارکرد قصه‌گویی و داستان‌خوانی باشد. زیرا بسیاری از مردم، به امور زندگی و معیشت اقتصادی خانواده سرگرم شده‌اند و یا با فضای مجازی خود را مشغول می‌کنند و از فرصت گفت‌وگو، در کنار هم بودن، کتاب‌خوانی و قصه‌گویی برای فرزندانشان، غافل می‌شوند.

قنبری‌عدیوی افزود: برخی قصه، ها یا افسانه، ها در روزگاری ساخته شد که از نظر اقلیمی، شرایط زندگی، روابط فردی و گروهی، سبک زندگی بومی تفاوت‌های بسیاری با امروز داشت. امروز دیگر عصر دایناسورها و یا ماموت‌ها گذشته است ولی می‌بینیم که کارتون‌ها یا پویانمایی‌هایی با چنین محتواهایی مانند مرد عنکبوتی و غیره ساخته می‌شود. برای ساخت و تولید محتواهای فرهنگی و ادبی باید به اهل آن مراجعه کرد. کار ساخت و تولید برنامه های کودک و نوجوان، حتی قصه و داستان یا نقاشی و بازی، به روان‌شناسان کودک، کارشناسان و استادان خِبره و آگاه نیازمند است.

وی یادآور شد: به نظرم باید با حفظ اصالت‌ها و پیوندهای تاریخی و فرهنگی ملت ایران، از متن‌های تاریخی و کتاب‌های ادبی و نثری خودمان هم استفاده کنیم. موضوع گیرایی و جذاب بودن حرفه‌ای نیز کار تولیدکنندگان این برنامه‌ها است. باید کارگاه‌های قصه‌گویی گذاشت و مادران و حتی پدران در این کارگاه‌ها شرکت کنند تا بتوانند و بدانند برای کودکشان قصه بگویند، چه بگویند و چگونه بگویند و برای کدام رده سنی باید بگویند.

رئیس بنیاد ایرانشناسی گفت: این که قصه‌گو از چه مهارت‌ها و توانایی‌های گفتاری، رفتاری، زبان بدن و یا ابزاری استفاده کند هم مهم است و باید آموزش داده شود. کانون پرورش فکری با پیشینه خیلی خوب خود در این راه می‌تواند بسیار کارساز باشد و از طریق غنی کردن وقت کودکان و نوجوانان، محتواهای هنری و ادبی قوی هم تولید کند.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 0 =