به گزارش روابط عمومی ادارهکل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان چهارمحال و بختیاری، در مرحلهی استانی بیست و هفتمین جشنواره بینالمللی قصهگویی چهارمحال و بختیاری که از 23 تا 26 آذر 1404 در سالن آمفیتئاتر کانون پرورش فکری این استان برگزار شد، یکی از قصهگویان از شهر کازرون استان فارس و از طرف مرکز فرهنگی هنری گندمان در این جشنواره حضور داشت که با او به گفتوگو نشستیم.
از کودکی با کانون
اشکان باقری درباره پیشینهی خود گفت: از بچگی عضو کانون پرورش فکری بودم و عملاً با کانون رشد کردهام. امسال خیلی افتخار داشتم که برای اولین بار در جشنوارهی قصهگویی کانون در بخش آیین سنتی، قصهای ارائه دادم.
انگیزهی حضور در جشنواره
او ادامه داد: چند سال بود جشنواره را دنبال میکردم و همیشه این حس را داشتم که باید شرکت کنم و روی صحنه باشم. امسال اولین بار بود که اجرا داشتم، اما همیشه مخاطب جشنواره بودم و قصهها را تماشا میکردم.
وی در پاسخ به این سوال که چرا قصه دینی ـ مذهبی و تاریخی انتخاب کرد، گفت:
اساتید و مربیانی که با من کار کردند، همیشه تأکید داشتند به خاطر تن صدا و حرکات بدنی بهتر است قصههای حماسی انتخاب کنم. امسال با توجه به حس وطنپرستی و اتفاقات اخیر و جنگ ۱۲ روزه تصمیم گرفتم قصهای با حس وطندوستی از آذربایجان ارائه دهم؛ مردمی که در دوران مشروطه تا پای جان برای ایران ایستادند.
زریبیگم؛ قهرمان اصلی قصه
نام قصه «نقل ستارخان» است، اما قهرمان اصلی، زنی به نام زریبیگم است.
اشکان توضیح داد: مسئله حضور زنان در جامعه و تاریخ برایم اهمیت داشت. زریبیگم در قصه، خلق قهرمانی و گره را انجام میدهد و در پایان به شهادت میرسد. فرود قصه با لالایی ترکی همراه است؛ لالاییای که در دوران مشروطه خوانده میشد و مفاهیم آزادیخواهی، استقلال و حفاظت از تمامیت ارضی را به فرزند منتقل میکرد.
بازخورد مخاطبان
اشکان با خوشحالی گفت: بعد از اجرا بازخوردهای خیلی خوبی گرفتم. وقتی از سن پایین آمدم، دیدم نگاه مخاطبان مثبت است. چند نفر حتی گفتند اشک در چشمشان جمع شد، چون پایان قصه بسیار دراماتیک بود و قهرمان اصلی یک زن بود. خدا را شکر بازخورد خوبی گرفتم.
تکنیکها و عناصر اجرایی
او درباره عناصر اجرایی خود گفت: سبک من نقالی بود، از آواز و اشعار شاهنامه استفاده کردم. داستان را خودم نوشته بودم و از خرداد ماه شروع به تحقیق و مطالعه کردم تا تحریف تاریخی رخ ندهد. زیر نظر اساتید بودم و از ضربالمثلها، حرکات بدنی و چوبدستی نقالی بهره بردم تا قصه برای مخاطب جذاب و تاثیرگذار باشد.
پرسشی که در ذهن مخاطب باقی میماند
اشکان درباره هدف قصه برای مخاطب نوجوان توضیح داد: دوست دارم بعد از شنیدن قصه، مخاطب از خودش بپرسد: آن پسر که در آغوش زریبیگم بود در آینده برای ایران چه خواهد کرد؟ و در نهایت از خودش بپرسد: ما برای ایران چه میکنیم؟ چه کاری میتوانیم برای دفاع از تمامیت ارضی انجام دهیم؟
تقدیم قصه به مربیان کانون
او در پایان گفت: این قصه را با عشق تقدیم میکنم به مربیان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان سراسر ایران. جایزه مهم نیست؛ مهم این است که من در جشنواره شرکت کردم.
