آثار کانون بخشی از هویت ما است

مهرداد شیخان گفت: «من و هم‌نسل‌های من که همسن و سال کانون هستیم، از زمانی که چشم باز کردیم با کانون مأنوس بودیم. برای من بخش مهمی از انتقال تجربه از راه دیدن به وسیله انیمیشن‌های کانون انجام شد. وجود آثار کانون بخشی از هویت ما است که همانند اصالت خانوادگی است و به آن می‌بالیم.

به گزارش اداره‌کل روابط عمومی و امور بین‌الملل کانون، مهرداد شیخان، کارگردان پویانمایی، به مناسبت پنجاهمین سالگرد تأسیس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان افزود: «پنجاه سال برای یک مجموعه فرهنگی، یک عمر است، خاصه آن‌که در تولید کتاب و آثار ادبی، تولید فیلم، انیمیشن، موسیقی و هنرهای نمایشی نیز پیشگام باشد. مسلماً کانون با وجود تمام فراز و نشیب‌ها در طول فعالیت‌هایش توانسته جایگاه درخور توجهی در بین اهالی فرهنگ به‌خصوص فرهنگ‌سازان کودکان و نوجوانان این مرز و بوم ایجاد کند.»
وی افزود: «کانون بیشتر یک مرکز فرهنگی، یک جریان زنده و تاثیرگذار فرهنگی بوده و هست؛ این جریان حوزه‌های مختلفی از ادبیات تا هنرهای نمایشی را تحت تاثیر قرار داده و هویتی کاملا ملی به خود گرفته است.»
عضو هیأت داوران نهمین جشنواره پویانمایی، کانون پرورش فکری کودکان را در رسیدن به موفقیت‌های خود موثر دانست و گفت: «سال‌هایی که انیمیشن را شروع کردم، ارتباط با دنیای بیرون به آسانی امروز نبود و آثار روز انیمیشن به راحتی در دسترس‌مان قرار نمی‌گرفت. این در حالی بود که برای هر نوآموزی مثل من دیدن آثار انیمیشن، تجربه و آموزه‌ای تازه بود. و تنها به آرشیو دانشکده سینما، کانون پرورش و مراکز دیگر اکتفا می‌کردیم. در این آرشیوها انیمیشن‌های کلاسیک مکتب زاگربی اروپای شرقی، نشنال فیلم کانادا و نیز آثار دهه‌ی چهل و پنجاه کانون مهم‌ترین و ارزنده‌ترین انیمیشن‌هایی بودند که در اختیارمان قرار می‌گرفتند.»
وی ادامه داد: «هر کدام از این آثار در ساختار و موضوع، جسارت‌ و تجربه‌گرایی‌های منحصر به فردی داشتند و دیدن هر کدامشان انگار یک کلاس درس بود. در این میان انیمیشن‌های کانون متفاوت بودند. تبر ، گلباران، امیرحمزه و ده‌ها نمونه‌ی دیگر از این دست حاصل فعالیت گروهی هنرمند ایرانی بود که عصاره‌ی ذهن و اندیشه‌شان به ما منتقل می‌شد و به همین دلیل تجربه‌های ارزنده‌ای بودند.»
شیخان همچنین افزود: «به هر حال دیدن انیمیشن‌های کانون در آن روزها انگیزه و شروع خوبی بود. اما از همه این‌ها گذشته وجود آثار کانون بخشی از هویت ما است، به‌خصوص آن‌که فیلم‌ساز انیمیشن هم باشید. این هویت همانند اصالت خانوادگی است که به آن می‌بالیم. با وجود همین هویت‌های ملی دیدگاه ما بی‌واسطه به یک یقین تبدیل می‌شود. یقینی که پشتوانه‌ی فیلم‌سازان و فعالان فرهنگی هر کشور و ملتی است.»
این کارگردان پویانمایی با اشاره به نقش کانون در کشف استعدادها از ابتدای تأسیس گفت: « کانون در ابتدای تأسیس برای راه‌اندازی، گسترش و انتشار کتاب‌هایش از نویسندگان و هنرمندان نقاش و تصویرگر دعوت به کار می‌کرد و هم‌زمان امکانات و فضای مناسبی در اختیارشان قرار می‌داد. بیشتر آن‌ها جوانان و دانشجویان مستعدی بودند که دست به نخستین تجربیات جدی‌شان می‌زدند. این روند چند سال بعد با تأسیس استودیوی فیلمسازی به نام مرکز سینمایی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در سال 49 ادامه یافت. بخش عمده فیلم‌سازان و انیماتورهای واحد انیمیشن این استودیو را همان نویسندگان و هنرمندان واحد انتشارات تشکیل می‌دادند، به‌طوری که هسته‌ی اولیه تولید انیمیشن‌های کانون را همین گروه پایه‌ریزی کردند و بعدها استعدادهای دیگری هم جذب و مشغول به کار شدند.»
وی ادامه داد: « دوران انیمیشن‌های طلایی کانون حد فاصل سال‌های 50 تا 57 شکل می‌گیرد و درست در همین مدت کوتاه است که استعدادهای تازه‌ای در انیمیشن این کشور بروز می‌کنند و دست به خلق آثار ماندگار پویانمایی می‌زنند. به طور مثال «فرشید مثقالی»، «نورالدین زرین‌کلک»، «پرویز نادری»، «علی‌اکبر صادقی»، «آراپیک باغداساریان» و بسیاری دیگر، کسانی هستند که تقریباً بی‌هیچ تجربه و آموزه‌ای و تنها به واسطه‌ی انگیزه‌ی بالا و آزادی در عمل و نیز فضای مناسبی که پدید آمده بود دست به تجربه و تولید زدند. هر چند مدتی بعد عده‌ای از آن‌ها برای دوره‌های تخصصی به خارج از ایران رفتند و بعداً هم آموزشگاه انیمیشن در کانون تأسیس شد، اما سبک انیمیشن‌های کانون در همان آغاز شکل گرفته بود.»
کارگردان انیمیشن «زندگی مورچگان» افزود: «پایه و اساس این حرکت‌ها، عشق و آرمان‌گرایی هنرمندان از یک‌سو و بها دادن به استعدادهای آن‌ها از سوی دیگر بود. به نظر من این روند در سال‌های نخست به خوبی پیش رفت و شاهد تولید انیمشن‌های خوش‌ساخت و ماندگاری بودیم. اما در سال‌های بعد شاهد افول این روند بودیم که دلایل زیادی دارد. همیشه باید به یاد داشته باشیم اگر پشتیبانی کانون نبود این استعدادها شکوفا نمی‌شد و ما از این آثار خوب و فاخر بهره‌مند نبودیم. مسلما کانون برای تداوم این نقش تاریخی نیازمند پیگیری‌ها و دوراندیشی‌های مسؤلانه است. بدون شک کانون اگر بر اساس همان اصول پایه‌ای و آغازینش یعنی جذب و ایجاد فرصت‌های کاری و تجربه‌گرایی فعالیت کند شاهد بروز استعدادهای تازه در این روزگار هم خواهیم بود.»
وی با بیان این‌که خاستگاه سینمای کودک، کانون پرورش فکری است گفت: «گذشته از آثار انیمیشن، فیلمسازان به‌نامی در سال‌های اولیه کانون در مرکز سینمایی فعالیت‌های خود را شروع و سال‌ها بعد به عنوان فیلمسازان مؤلف و صاحب سبک سینمای ایران حرفه‌شان را با جدیت ادامه دادند. امیر نادری، ناصر تقوایی، بهرام بیضایی، عباس کیارستمی، شاپور غریب، محمدرضا اصلانی و بسیاری دیگر جزو همین گروه بودند. با تمام این‌ها متأسفانه در حال حاضر سینمای کودک نداریم و حرکتی که در آن سال‌ها آغاز شده بود تداوم نیافت. آنچه گاهی تهیه و تولید می‌شود معمولا نوعی تکرار است. کاش کانون متوجه این نقیصه شود و بتواند احیاگر و تداوم‌گر سینمای کودک هم باشد.»
این کارگردان، انگیزه‌ی بالا، اعتقاد راسخ را از عوامل موفقیت کانون دانست و افزود: «تلاش‌های فردی و گروهی فعالان، هنرمندان، اهل معرفت و فرهنگ کودکان و نوجوانان باعث اعتلا و موفقیت‌های کانون شده است. پایه و اساس کانون فرهنگ‌سازی برای تمام کودکان و نوجوانان بوده است. کودکان و نوجوانانی که ادامه‌دهندگان زیست و تمدن هر ملتی هستند. اگر کانون موفقیتی به دست آورده است، حاصل این نوع دیدگاه بوده است. اما تداوم این موفقیت‌ها تنها و تنها به واسطه‌ی پایبندی و برخورد مسؤلانه با اصول اولیه کانون میسر خواهد بود. اگر امروز هم چشم‌انداز خردمندانه‌ای برای بسط سیاست‌های فرهنگی کانون وجود داشته باشد همیشه می‌توان به آینده‌ی پر بار و مؤثر کانون امیدوار بود.»