سقف آرزوهای دینی ما، در درون کودکان است

دکتر عبدالعظیم کریمی در نشست «حس دینی به سبک کودکی» بر لزوم اکتشاف و نه اکتساب، در زمینه پرورش حس دینی تاکید کرد و با توجه به آنچه فیلسوف خواندن ذاتی کودکان نامید، بحث آموزش‌های صوری دینی به کودکان را مورد نقد قرار داد.

به گزارش اداره کل روابط عمومی و امور بین‌الملل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، این استاد دانشگاه در نشست «حس دینی به سبک کودکی» که در زمره نشست‌های تخصصی  کانون در مرکز آفرینش‌های فرهنگی و هنری بود تاکید کرد: ما به جای آموزش ارزش‌ها باید زمینه کشف ارزش‌های فطری از درون را برای کودکان فراهم کنیم. دین و فطرت دینی در درون  بچه‌ها هست و نیازی برای درونی سازی این مفاهیم به شکل ظاهری و درسی نیست.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: کودک ما، واجد تمام آرزوهایی است که ما می‌خواهیم آن‌ها را در او محقق کنیم. سقف آرزوهای دینی ما در در درون آن‌هاست ولی ما آن‌ها را نمی‌بینیم. دین موضوعی فطری است که اگر از سوی ما دستکاری نشود و در آن مداخله‌ای صورت نگیرد به طور طبیعی مسیر خود را در بلوغ بچه‌ها طی می‌کند.
این پژوهش‌گر خاطرنشان کرد: بدبختی ما این است که فکر می‌کنیم به مدد اختراع وسایل آسایش می‌توانیم به خوشبختی درونی برسیم. در حالی که علی‌رغم افزایش امکانات و عوامل رفاهی و خوشی و آسایشی همچنان نگران، مضطرب و افسرده هستیم. خوشبختی حسی درونی و فطری است که باعث می‌شود شما از آنچه از دست می‌دهید خیلی ناراحت و برای آنچه به دست می‌آورید، خیلی خوشحال نشوید.
وی گفت: دین‌دار کردن بچه‌ها مثل پرورش بذری است که خدا در وجود آن‌ها گذاشته است و همچنان که برای به نتیجه رساندن یک بذر نیازی به جایگزین کردن چیزی به جای بذر نیست ما هم نباید در این زمینه مداخله بی مورد داشته باشیم ولی متاسفانه عملکرد ما در این زمینه مثل کسانی است که به جای گل واقعی می‌خواهند گل مصنوعی را تکثیر کنند.
دکتر عبدالعظیم کریمی تاکید کرد: تربیت، تغییر دادن بر اساس آنچه ما می‌خواهیم نیست همچنان‌که تربیت آنچه که بچه‌ها می‌خواهند نیز نیست چون این موضوع هم نوعی تسلیم شدن است نه تربیت. بلکه تربیت یعنی آنچه در وجود توست آن شوی و این یعنی تربیت فطری. با این توصیف دینی کردن مانع دینی شدن است.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: تربیت فرایندی است که بین مربی و متربی به صورت فی‌البداهه و کاملاً خلاق صورت می‌پذیرد و متناسب با شرایط زمان و مکان شیوه‌های خاص خود را ایجاب می‌کند. فلسفه وجود 124هزار پیامبر هم همین بوده است. تربیت دینی به تعاملی نیازمند است که از بینش سرچشمه می‌گیرد نه صرفاً دانش حفظی و درسی، اما ما چه کردیم؟ باید گور دانش را به نور دانش تبدیل کرد.